رکنا

امام خمینی (ره): شیرین ترین لحظه عمر من لحظه ای بود که زیردست و پای مردم افتاده بودم و داشتم از دنیا می رفتم

 امام خمینی (ره): شیرین ترین لحظه عمر من لحظه ای بود که زیردست و پای مردم افتاده بودم و داشتم از دنیا می رفتم

امام خمینی (ره): شیرین ترین لحظه عمر من لحظه ای بود که زیردست و پای مردم افتاده بودم و داشتم از دنیا می رفتم

به گفته جناب اقای ناطق نوری که همراه امام بود به هر سختی بود آدرس با پرسیدن از این و آن پیدا شد و امام در کمال بهت و تعجب فامیل وارد منزل شدند و این خاطره را تعریف کردند.

به گزارش رکنا به نقل از جماران،در آستانه سالگرد امام خمینی خاطره ای کمتر شنیده یا ناشنیده از ورود ایشان به تهران در ۱۲بهمن ماه ۱۳۵۷ از قول خودشان نقل می کنم و بهترین درودها را نثار روح بلندشان می نمایم.

بعد از آنکه سخنرانی امام در بهشت زهرا تمام شد و تیم محافظ خواستند وی را از جایگاه ببرند و به ماشین سوار کنند مردم ذوق زده هجوم آوردند که ایشان را پس از حدود ۱۵سال دوری از وطن در آغوش بگیرند و ببوسند و..کار به جایی رسید که اختیار از کف تیم همراه و حفاظتی خارج شد و ایشان در این کشاکش اظهار محبت مردم زیر دست و پا افتادند و به قول خودشان حتی بعضا مردم بدون اینکه متوجه باشند امام تعادلشان بهم خورده و بر روی زمین افتاده اند از روی ایشان رد می شدند.

google-play
برای دسترسی سریع به اخبار برنامه "اخبارمن" را نصب کنید.

عکسی هم هست که امام بدون عمامه وسط جمعیت مردم گیر افتاده اند. لطف خدا بود که امام از این مهلکه جان سالم در بردند و تیم حفاظت ایشان را به هرشکل ممکن بود از زیر دست و پا بیرون آورده و وارد آمبولانس کرده به سرعت از جمعیت و جایگاه دور کردند و به سمت تهران بردند .همزمان هلی کوپتری که از بالا آمبولانس را تعقیب می کرد در بیرون از بهشت زهرا در مسیر در نزدیکی ماشین حامل امام به زمین نشست و امام را سوار کرد و به تهران برد و مابقی ماجرا.

هلیکوپتر حامل ایشان که دکتر حسن عارفی هم همراه او از بهشت زهرا بود در بیمارستانی در شرق تهران به زمین نشست و ضمن عیادت کوتاهی از بیماران با همراهی جناب آقای ناطق نوری به دنبال آدرس فامیل شان از وابستگان برادر بزرگشان مرحوم آقای پسندیده در پیچ شمیران جهت استراحت بودند. طبیعی بود بعد از اینهمه سال دوری از وطن آدرس به یادشان نیاید.

به گفته جناب اقای ناطق نوری که همراه امام بود به هر سختی بود آدرس با پرسیدن از این و آن پیدا شد و امام در کمال بهت و تعجب فامیل وارد منزل شدند و این خاطره را تعریف کردند و افزودند: وقتی زیر دست و پای مردم افتادم احساس کردم دارم دارم جانم را از دست می دهم. بعد گفتند شیرین ترین لحظه عمر من لحظه ای بود که زیردست و پای مردم افتاده بودم و داشتم از دنیا می رفتم.

عشق و ارادت امام به مردم اینگونه بود.

راوی حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی امام جمارانی

منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی/ج۱/ص۱۴۸ .انتشارات موسسه چاپ ونشر عروج

تالیف غلامعلی رجایی.