وقت صبح

حرف عجیب و تازه قربانی معروف اسیدپاشی

حرف عجیب و تازه قربانی معروف اسیدپاشی

آمنه بهرامی ۱۸ سال و چند ماه و چند روز! آمنه حساب دقیق تک به تک روز‌های تاریکی زندگی خود را دارد.

آمنه بهرامی ۱۸ سال و چند ماه و چند روز! آمنه حساب دقیق تک به تک روز‌های تاریکی زندگی خود را دارد.

google-play
برای دسترسی سریع به اخبار برنامه "اخبارمن" را نصب کنید.

به گزارش وقت صبح به نقل از ایران: امی که ۱۸ سال قبل در حمله مرد اسیدپاش بینایی دو چشم خود را از دست داده است، می‌گوید: خودم باید حکم قصاص را اجرا می‌کردم .

هنوز هم وقتی از روز حادثه حرف می‌زند با جزئیات همه چیز را تعریف می‌کند:

«زیر پل سیدخندان از جلوی یک گل فروشی رد شدم. آن طرف خیابان یک بوستان بود. حس کردم کسی می‌خواهد از پشت سرم عبور کند.

خودم را کنار کشیدم که رد شود. ناگهان چشمم به چشمش افتاد.

پوزخندی زد و قبل از اینکه فرصت کنم جنب بخورم ظرف اسید را روی صورتم خالی کرد. جیغ کشیدم و صورتم را با دست پوشاندم.

گردنم به سمت پایین خم شده بود و سوزش عجیبی داشتم. تصویر پاهایش در حالی که داشت فرار می‌کرد، آخرین تصویری بود که در زندگی‌ام دیدم. بعد از آن همه چیز تاریک شد تا همین الان!»

قربانی معروف اسیدپاشی: پشیمانم که بخشیدم!

۱۲ آبان سال ۸۳ حمله مرد اسیدپاش به سمت دختری به نام آمنه بهرامی که آن زمان ۲۷ سال داشت سبب نابینا شدن هر دو چشم او شد و متهم بلافاصله شناسایی و دستگیر شد.

با رأی صادر شده از سوی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران متهم به قصاص عضو محکوم شد.

درست زمانی که قرار بود آمنه چشم‌های متهم پرونده را از او بگیرد، او را بخشید و از قصاص چشم‌های متهم گذشت کرد.

حالا ۱۲ سال از روزی که آمنه روشنی زندگی را دوباره به متهم ارزانی داشت می‌گذرد.

ولی این زن جوان که نیمی از زندگی‌اش را در تاریکی و حسرت دوباره دیدن سپری کرده است، هنوز در راهرو‌های مراجع قضایی پرسه می‌زند تا بتواند دیه خود را بگیرد.

آمنه بهرامی صبح روز گذشته بار دیگر در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و در مورد دلیل حضورش گفت:

«روز اجرای حکم زمانی که تصمیم گرفتم از قصاص چشم‌های متهم گذشت کنم، در برگه رضایت‌نامه نوشتم: بخشیدم!

بخشش کامل خود را در مورد چشمانم اعلام می‌کنم، اما درخواست دیه کامل اعضای از دست‌رفته را دارم. همین نوشته ۱۲ سال است که من را برای گرفتن دیه‌ام سردرگم کرده است.

گذشت از قصاص عضو

حرف من این بود که از قصاص عضو گذشت می‌کنم، اما اشاره جمله دوم به تقاضای دیه مورد توجه نبوده است.

در این سال‌ها ۵۵ میلیون تومان دریافت کرده‌ام که بابت غرامت هزینه جراحی‌هایم بود. آن پول را هم مردم در کمک به متهم پرداخت کردند که به من داده شد.

اما این مبلغ در ازای دیه من نبود و برای تأمین هزینه‌های سنگین جراحی‌هایی بود که به من تحمیل شد.

در سال ۹۰ متهم پرونده به پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان دیه محکوم شد و من بابت این مبلغ و دیه چشمانم هنوز وجهی دریافت نکرده‌ام.

برای همین امروز به دادسرا آمدم تا تقاضای رسیدگی مجدد به پرونده را داشته باشم.»

آمنه انگار در هر لحظه هزار بار سر می‌خورد به خاطرات گذشته‌اش.

به روز‌های قبل از حادثه و قبل‌تر و بعدتر. انگار این فاجعه زندگی آمنه را به دو نیم قسمت کرد. خودش می‌گوید زندگی‌اش نابود شده است.